موضوع: "روایات"
حب اهل البیت(ع)
یکشنبه 96/05/29
مسافری از خراسان خدمت امام محمد باقر(ع) شرفیاب می شود، او تمام این راه دور را پیاده طی کرده است،پاهایش را که از کفش درآورد، شکافته شده و ترک برداشته بود،
رو کرد به امام محمد باقر(ع) و عرض نمود: به خدا سوگند من را نیاورد از آنجا مگر دوستی شما اهل بیت.
امام فرمود: به خدا سوگند اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما محشور کند و قرین گرداند و « هل الدین الا الحب» آیا دین چیزی غیر از دوستی است؟
آنچنان که از روایات برمی آید، روح و جوهر دین غیراز محبت چیزی نیست، زیرا اساسأ این علاقه و محبت است که اطاعت می آورد.
(بحارالآنوار، ج ۷۱، ص۱۹۹)
محاسبه
پنجشنبه 96/05/26
سؤال از خود
گفتم با فرمانده تان کار دارم.
گفت الآن ساعت یازده است، ملاقاتی قبول نمی کند.
رفتم پشت در اتاقش در زدم. گفت کیه؟
گفتم: مصطفی منم.
گفت: بیا تو.
سرش را از سجده بلند کرد، چشم های سرخ، خیس اشک، رنگش پریده بود.
نگران شدم. گفتم: چی شده مصطفی؟ خبری شده؟ کسی طوریش شده؟
دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین. زل زد به مهرش. دانه های تسبیح را یکی یکی لای انگشت هایش رد می کرد. گفت:یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشته ام. برمی گردم کارهایم را نگاه می کنم. از خودم می پرسم کارهایی که کردم برای خدا بود یا برای دل خودم.
(شهید مصطفی ردانی پور/ یادگاران ۸، ص۲۲)
صمیمیت با مردم
سه شنبه 96/05/24
ابو عبیده گوید: من رفیق و همراه امام باقر(ع) بودم. سوار بر مرکب که می شدیم نخست من سوار می شدم بعد او. به هر کس که می رسید احوال پرسی می کرد و دست می داد و وقتی از مرکب پیاده می شد با رهگذران سلام و احوال پرسی می کرد و دست می داد. عرض کردم:مولای من، من از هیچ کس چنین ندیده ام که با مردم این چنین صمیمی باشد؟ فرمود: مؤمنان وقتی بهم می رسند و با هم مصاحفه می کنند تا دست در دست هم دارند گناهانشان آنگونه می ریزد که برگهای پائیزی از درخت می ریزد، و خداوند به آنها نظر می کند تا از هم جدا گردند.
داستان صاحبدلان/ محمد محمدی اشتهاردی
شهید مصطفی چمران
سه شنبه 96/05/24
من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و از همه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد.
(مناجات شهید چمران، سایت تبیان)
حدیث از امام رضا(ع)
دوشنبه 96/05/16
وجود مقدس ثامن الأئمه به یکی از شیعیان می فرماید:« أحیوا امرنا» امر ولایت ما را زنده کنید. او عرض می کند: چگونه ما می توانیم احیاء کنیم؟
دستور می دهد که حقایق سخنان ما را، محاسن کلام ما را، سیرت ما را، حقایق ما را برای مردم بگویید و تشریح بکنید. این زنده کردن کار ماست.
استاد مطهری، ده گفتار ص ۱۴۴